( وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ: ) إِنَّ الْوَفاءَ تَوْأَمُ الصِّدْقِ، وَ لا أَعْلَمُ جُنَّةً أَوْقى مِنْهُ، وَ ما يَغْدِرُ مَنْ عَلِمَ كَيْفَ الْمَرْجِعُ. وَ لَقَدْ أَصْبَحْنا فِى زَمانٍ اتَّخَذَ اَكْثَرُ أَهْلِهِ الْغَدْرَ كَيْساً، وَ نَسَبَهُمْ أَهْلُ الْجَهْلِ فِيهِ إِلى حُسْنِ الْحِيلَةِ، ما لَهُمْ؟ قاتَلَهُمُ اللَّهُ! قَدْ يَرَى الْحُوَّلُ الْقُلَّبُ وَجْهَ الْحِيلَةِ وَ دُونَهُ مانِعٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْيِهِ فَيَدَعُها رَأْىَ عَيْنٍ بَعْدَ الْقُدْرَةِ عَلَيْها، وَ يَنْتَهِزُ فُرْصَتَها مَنْ لَّا حَريجَةَ لَهُ فِى الدِّينِ.
وفادارى و نهى از منكر
پرهيز از حيله و نيرنگ
اى مردم! وفا همراه راستى است، كه سپرى محكمتر و نگهدارندهتر از آن سراغ ندارم، آن كس كه از بازگشت خود به قيامت آگاه باشد خيانت و نيرنگ ندارد. اما امروز در محيط و زمانهاى زندگى مىكنيم كه بيشتر مردم حيله و نيرنگ را، زيركى مىپندارند، و افراد جاهل آنان را اهل تدبير مىخوانند. چگونه فكر مىكنند؟ خدا بكشد آنها را؟ چه بسا شخصى تمام پيشآمدهاى آينده را مىداند، و راههاى مكر و حيله را مىشناسد ولى امر و نهى پروردگار مانع اوست، و با اينكه قدرت انجام آن را دارد آن را به روشنى رها مىسازد، اما آن كس كه از گناه و مخالفت با دين پروا ندارد از فرصتها براى نيرنگ بازى، استفاده مىكند.