( وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ: ) أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ لَمْ يَقْصِمْ جَبَّارِى دَهْرٍ قَطُّ إِلَّا بَعْدَ تَمْهِيلٍ وَ رَخاءٍ، وَ لَمْ يَجْبُرْ عَظْمَ أَحَدٍ مِنَ الْأُمَمِ إِلَّا بَعْدَ أَزْلٍ وَ بَلاءٍ، وَ فِى دُونِ مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ عَتْبٍ، وَ مَا اسْتَدْبَرْتُمْ مِنْ خَطْبٍ مُعْتَبَرٌ! وَ ما كُلُّ ذِى قَلْبٍ بِلَبِيبٍ، وَ لا كُلُّ ذِى سَمْعٍ بِسَمِيعٍ، وَ لا كُلُّ ذِى ناظِرٍ بِبَصِيرٍ فيا عَجباً وَ ما لِى لا أَعْجَبُ مِنْ خَطاءِ هذِهِ الْفِرَقِ عَلَى اخْتِلافِ حُجَجِها فِى دِينِها! لا يَقْتَصُّونَ أَثَرَ نَبِىٍّ، وَ لا يَقْتَدُونَ بِعَمَلِ وَصِىٍّ، وَ لا يؤْمِنُونَ بِغَيْبٍ، وَ لا يَعِفُّونَ عَنْ عَيْبٍ، يَعْمَلُونَ فِى الشُّبُهاتِ، وَ يَسِيرُونَ فِى الشَّهَواتِ، الْمَعْرُوفُ فِيهِمْ ما عَرَفُوا، وَ الْمُنكَرُ عِندَهُمْ ما أَنكَرُوا، مَفْزَعُهُمْ فِى الْمُعْضِلاتِ إِلى أَنْفُسِهِمْ، وَ تَعْوِيلُهُمْ فِى الْمُبْهَماتِ عَلى ارائِهِمْ، كَأَنَّ كُلَّ امْرِىءٍ مِنْهُمْ إِمامُ نَفْسِهِ، قَدْ أَخَذَ مِنْها فِيما يَرى بِعُرىً ثِقاتٍ، وَ أَسْبابٍ مُحْكَماتٍ.
در بيان هلاكت مردم
عوامل هلاكت انسانها
پس از ستايش پروردگار! خدا هرگز جباران دنيا را در هم نشكسته مگر پس از آنكه مهلتهاى لازم و نعمتهاى فراوان بخشيد، و هرگز استخوان شكسته ملتى را بازسازى نفرمود مگر پس از آزمايشها و تحمل مشكلات، مردم! در سختيهايى كه با آن روبرو هستيد و مشكلاتى كه پشت سر گذارديد، درسهاى عبرت فراوان وجود دارد، نه هر كه صاحب قلبى است خردمند است، و نه هر دارنده گوشى شنواست، و نه هر دارنده چشمى بيناست. در شگفتم، چرا در شگفت نباشم؟! از خطاى گروههاى پراكنده با دلايل مختلف كه هر يك در مذهب خود دارند! نه گام بر جاى گام پيامبر (ص) مىنهند، و نه از رفتار جانشين پيغمبر پيروى مىكنند، نه به غيب ايمان مىآورند و نه خود را از عيب بركنار مىدارند، به شبهات عمل مىكنند و در گرداب شهوات غوطهورند، نيكى در نظرشان همان است كه مىپندارد، و زشتيها همان است كه آنها منكرند. در حل مشكلات به خود پناه مىبرند، و در مبهمات تنها به راى خويش تكيه مىكنند، گويا هر كدام، امام و راهبر خويش مىباشند كه به دستگيرههاى مطمئن و اسباب محكمى كه خود باور دارند چنگ مىزنند.