 |
جستجو |
 |
|
 |
بازديدها |
 |
 |
تعداد بازديد از سايت: 1103895
تعداد بازديد اين بخش: 2841
در امروز: 455
اين بخش امروز: 2
|
|
 |
 |
بيشتر |
|
 |
ويژه نامه شهادت حضرت فاطمه (س) |
 |
 |
|
|
|
مادرى مهربان تر از خورشيد! |
|
شخصيت فاطمه زهرا(س), در ابعاد گوناگون قابل بررسى است. در هر مرحله از مراحل زندگى وى, لايه ها و درسهاى بزرگى نهفته است و با كالبدشكافى و موشكافيهاى عميق, مى توان درسهاى بزرگى آموخت و بايد هم آموخت. يكى از ابعاد زندگى فاطمه زهرا(س), كه خيلى درخشان و دلنواز است, ((بعد تربيتى)) زندگى حضرت است. سيره علمى و عملى فاطمه زهرا(س) در امور تربيتى, چيزى نيست كه بتوان ظرافتها و لطافتهاى آن را به قلم آورد و يا اينكه در يك مقال و مقاله بتوان ترسيم كرد. سيره علمى, تا به مرحله عمل نرسد و عملى نگردد, فايده چندانى ببار نمىآورد. از سيره عملى فاطمه(س), در امر تربيت, سخن بگوئيم, وى را ((بانو و كوثر بيكران)) و ((مادر محبت)) معرفى كنيم; ولى خودمان در ميدان عمل, بى عارى و بى پروايى بكنيم, آيا چنين كارى شايسته است؟
زمزمه هاى تربيتى زهرا(س) زلالتر از آب زمزم: وارهيده از جهان عاريه ساكن گلزار و ((عينٌ جاريه))(1) آوازه و آرزوهاى مادر, به ((تربيت)) پيوند خورده است. در حقيقت, مادر ((پيش مرگ و سر پيشاهنگ)), امر تربيت است و از جمله دل مشغوليها و دلجوئيهاى ديرينه وى تربيت فرزند در ابعاد گونه گون زندگى است. از ديدگاه اسلام, ((تربيت اسلامى)), خدايى ترين مسئله اى است كه يك مادر دانا با آن مواجه است. اسلام دين ((تربيت محور)) است و در اين راستا مردان و زنان بزرگى را با ((چراغ هدايت)), جهت ايصال الى المطلوب و ارائه طريق به سوى بشريت فرستاده است. مولانا در همين راستا راست گفت:
كلكم راع نبى چون راعى است خلق مانند رمه او ساعى است از رمه چوپان نترسد در نبرد ليكشان حافظ بود از گرم و سرد(2) به هر تقدير, آيا مادران در ميدان تعليم و تربيت به الگوى توانا و زيبا, نياز دارند يا خير؟ جاى ترديد وجود ندارد كه همه انسانها نيازمند الگو هستند و دنبال الگوگيرى و الگويابى مى باشند و اين امر, براى انسانهاى عاقل, بسيار طبيعى است. آنچه مهم است و جاى دقت دارد, اين است كه از چه كسى بايد پيروى كرد و فرد به عنوان الگو, بايد داراى چه شرايط و ويژگيها باشد؟ از ديدگاه اسلام, اولين شرط براى يك الگو, آن است كه خود عامل به گفته هايش باشد و سيره عملى و علمى زندگى او به عنوان حجت شرعى و عقلى شناخته شده باشد. اين شرط كه الگو بايد, سيره عملى و علمى وى حجت باشد جز در مورد انبيا و امامان(ع) مصداق ندارد. در اين نوشتار كوتاه, كوشش شد تا بخشى از فضايل و سيره عملى و علمى فاطمه زهرا(س) در ميدان تربيت, به عنوان مادرى مهربانتر از خورشيد و ((مادر محبت)) به عنوان الگو, براى مادران بيان گردد. تا ميدانى و دريايى به سوى عاشقان گشوده گردد.
زندگى فاطمه زهرا(س) لبريز از لايه ها و لطافت ها است و دسترسى و شناخت عميق از تمامى لايه ها و لطافت هاى زندگى معنوى وى, براى همه كس مقدور نيست. شخصيت معنوى اين بانوى ((بى كران)) متشكل از ((بسترهاى معنوى)) بسيارى است كه هر كدام از آنها براى يك زندگى معنوى و معنادار بكار آيد. از اين جهت, كوثر بى كران, كاملترين الگويى است كه مى توان در ابعاد گونه گون زندگى, وى را مقتداى خويش قرار داد, كه يكى از ((لايه ها و لطافت هاى)) زندگى معنوى وى كه بستر معنوى خوبى را براى رشد ربانى و معنوى فراهم مى سازد, ((بستر تربيتى)) زندگى او است. در ((سيره عملى و علمى)) زندگى وى, ظرافت ها و دقتها موج مى زند. او مادر است, اما چگونه مادر؟! مادر امامت است و حسنين در دامن مبارك او تربيت يافته اند. مادرى است كه از راه تكان دادن گهواره, براى هميشه جهان را تكان مى دهد و از طريق ((لالايى و تاتايى هاى)) حساب شده, جهان و جهانيان را پر از فريادهاى عدالت خواهى مى كند و به سمت عدالت پيش مى راند.
حضرت امير(ع) در مورد تربيت خانوادگى مى فرمايند: ((يا كميل, مر اهلإ ان يروحوا فى كسب المكارم...)) ((اى كميل! خانواده ات را فرمان ده كه روزها در به دست آوردن بزرگوارى, و شب ها در رفع نياز خفتگان بكوشند. سوگند به خدايى كه تمام صداها را مى شنود, هر كس دلى را شاد كند, خداوند از آن شادى لطفى براى او قرار دهد كه به هنگام مصيبت چون آب زلالى بر او باريدن گرفته و تلخى مصيبت را بزدايد چنان كه شتر غريبه را از چراگاه دور سازد.))(3)
تربيت كلامى كودكان, از زمزمه هاى زيباى مادر در قالب ((لالايى)) و ((تاتايى)), آغاز مى شود. از اينجاست كه ظرافتهاى تربيت, رخ مى نمايد و يك مادر مسوول را با مشكلات و موانع تربيتى مواجه مى سازد. مادر با زمزمه هاى ((لالايى و تاتايى)), در واقع مى خواهد در پاكترين سرزمين وجود كودك كه همان هستى و انسانيت كودك است تصرف كند و تصرف مى كند. آيا در چنين حالتى شايسته و بايسته است كه مادر, امر تربيت را سبك و سرسرى انگارد؟ آيا زمزمه هاى كلامى مانند لالايى, تاتايى و غيره مهم نيست و هر لفظ مهمل و بى معنايى كه باشد, اشكال ندارد؟ در اينجا جالب است كه توجه عزيزان را به يك داستان تربيتى كه بسيار جلب توجه مى كند جلب نمائيم. در شعرى منسوب به ((مادر تربيت)) فاطمه زهرا(س) آمده: اشبه اباإ يا حسن واخلع عن الحق الرسن واعبد الها ذا المنن و لا توال ذا الاحن يعنى حسن جان مانند پدرت باش حق را از بند اسارت رهاساز خدايى پر فضل و احسان را بپرست از دشمنان كينه توز دوستى و پيروى مكن(4)
اين سخن زيبا, از جمله نوازش هاى نورانى حضرت زهرا(س) است به نوزادش حسن(ع). آن زمانى كه حضرت, نوزادش را روى دست بازى مى داد و به هوا مى پراند و به دنبال آن با وى با زبان كودكى سخن مى گفت, چنين زمزمه مى نمود. فاطمه زهرا(س), قبل از آنكه يك مادر باشد, معلم و مدير شايسته بود. مربى و روان شناسى بود كه در عمل, ((تربيت دينى)) را كاربردى ساخت و ظرافتهاى تربيتى را در خاندان اهل بيت(ع) به نمايش گذاشت. آنگاه كه حضرت زهرا(س) امام حسين(ع) را بر روى دست نوازش مى كرد, مى فرمود: انت شبيهٌ بابى؟ لست شبيها بعلى؟ ((حسين جان تو به پدرم شباهت دارى و به پدرت على(ع) شبيه نيستى.)) امام على(ع) سخنان فاطمه(س) را مى شنيد و لبخند مى زد.(5)
فاطمه زهرا(س) كه خود قرآن ناطق و مفسر كبير است, يقينا در كار تربيتى, اين نكات ظريف و عميق قرآنى را كاربردى ساخت و بدان جامعه عمل پوشاند. در روايت آمده, امام حسن(ع) مريض شد و درد و بى تابى آن بزرگوار بالا گرفت, حضرت زهرا(س) فرزند عزيزش را خدمت رسول خدا برده : ((قالت: يا رسول الله ادع الله لابنإ ان يشفيه, اى رسول خدا! پروردگارت را بخوان تا فرزندت را شفا دهد.))(7)
در جاى ديگر آمده, حضرت زهرا(س) با ياد روزگار شيرين و محبتهاى رسول خدا, خطاب به كودكان خود فرمود: ((اين ابوكما الذى؟ كان يكرمكما و يحملكما مرذه بعد مره؟ اين ابوكما الذى؟ كان اشدذ الناس شفقه عليكما؟ فلا يدعكما تمشيان على الارض و لا اراه يفتح هذا الباب ابدا و لايحملكما على عاتقه كما لم يزل يفعل بكما؟ كجاست پدر مهربان شما دو فرزندم؟ كه شما را عزيز و گرامى مى داشت, و همواره شما را بر روى دوش خود مى گرفت, و نمى گذاشت بر روى زمين راه رويد. كجاست پدر شما كه مهربان ترين مردم نسبت به شما بود. ديگر هرگز او را نمى بينم كه اين درب منزل را باز كند, و شما را بر دوش خود گيرد, همان رفتارى كه همواره نسبت به شما انجام مى داد.))(8) با اين شيوه با فرزندان سخن گفتن, در واقع يك دوره كامل, كلاس ((آموزش محبت)) است. همان كلاسى كه پدر بزرگوارش براى وى برگزار كرد, خود دارد براى فرزندان دلبند خويش برگزار مى نمايد. اين همان كلاس كاربردى عملى است, كه از زيباترين كلاسهاست. فاطمه زهرا(س) ((مادر محبت)) است و با محبت معنادار وى بايد جهان هدايت مى شد. اگر با وجود الگوى تربيتى چون فاطمه زهرا(س), عده كثيرى از مادران مسلمان با مشكل تربيتى مواجه هستند, اين به خاطر آن است كه : اولا شناخت و معرفت عميق, نسبت به شخصيت الگو ندارند. ثانيا شناخت و تلقى و برداشت درست از تربيت اسلامى ندارند. ثالثا برخورد و رفتارشان در امر تربيت محبتآميز نيست. رابعا بسيارى از مادران و پدران تربيت را به عنوان بزرگترين منبع, به حساب نمي آورند.
((رسول گرامى اسلام(ص) هر گاه به مسافرت مى رفت, با فاطمه(س) خداحافظى مى كرد و وقتى از سفر برمى گشت, ابتدا به ديدن فاطمه مى شتافت. در يكى از مسافرت هاى پيامبر(ص), حضرت زهرا(س) دو دستبند نقره و يك جفت گوشواره براى خويش و يك پرده براى درب منزل خريد, پيامبر(ص) از مسافرت بازگشت و به ديداردختر شتافت. پس از مشاهده پرده خانه و زيور آلات ساده فاطمه(س) توقف كوتاهى كرد و به مسجد رفت. حضرت زهرا(س) با خود انديشيد كه پدر ناراحت است و فورى دستبند و گوشواره و پرده را درآورد و خدمت رسول خدا فرستاد و پيام داد: ((قالت: تقرا عليإ ابنتإ السلام و تقول اجعل هذا فى سبيل الله)) دخترت براى تو سلام مى فرستد و مى گويد كه اين[ زيور آلات اندك] را نيز در راه خدا انفاق كن. پيامبر(ص) پس از مشاهده بخشش و ايثار فاطمه(س) سه بار فرمود: ((فداها ابوها; پدرش فداى او باد.))(14) در مقابل, حضرت زهرا(س) درباره عواطف گرم پدرانه رسول خدا(ص) مطلبى را نقل فرمود كه قابل توجه و ارزيابى است:
وقتى آيه 63 سوره نور نازل شد كه: ((رسول خدا را آنگونه كه همديگر را صدا مى زنيد, نخوانيد))
فاطمه زهرا(س) مى فرمايد: ترسيدم كه رسول خدا را به لفظ ((اى پدر)) بخوانم. من[ هم مانند ديگران پدر را] به نام ((يا رسول الله)) صدا زدم. [بدين خاطر] پيامبر, يك بار, يا دوبار, يا سه بار از من روى گردانيد[ و پاسخ نگفت]. سپس رو به من كرد و فرمود: اى فاطمه(س) اين آيه درباره تو و خانواده تو و نسل تو نازل نشده است. تو از من هستى و من از تو هستم.
همانا اين آيه براى ادب كردن جفاكاران درشت خوى قريش, انسانهاى خودخواه و متكبر, نازل شده است. مرا با جمله ((اى پدر)) خطاب كن كه مايه حيات قلب من است و خداوند را خشنود مى كند.(15) اين گونه مطالب در سيره عملى پيامبر(ص) و فاطمه زهرا(س) و امامان(ع) موج مى زند و اينجا ديگر سخن از عقوق والدين و فرزندان نيست, سخن از حقوق محض است و اخلاق جهانشمول. نقش تربيتى اينگونه روابط, بسيار بالا است و انسانيت و عاطفه در آن, بسيار فراوان و ريشه دار. تا بحال, در هيچ جاى دنيا, چنين روابطى بين ((پدر و دختر)) صورت نگرفته است. اين رابطه, بر خلاف همه روابط معروف در دنيا داراى شان نزول است و هميشه تاريخ, درسآموز.
اين جمله پيامبر(ص) كه در حق فاطمه زهرا(س) فرمود: ((فداها ابوها)), به بلنداى تاريخ پيام تربيتى دارد. اين جمله گرانسنگ, مى تواند ميزان و محك بسيار مناسبى باشد, تا همه كسانى كه با امور تربيتى در ارتباط و تماس هستند عموما و والدين خصوصا, خودشان را در معرض محك قرار دهند و فاصله ها را آسيب شناسى كنند. اگر فاصله ها زياد هست, كه زياد هم هست چرا؟ چه بايد كرد؟
نتيجه و خلاصه: امور تربيتى و ظرافتها و لطافت هاى آن, مقام و منزلت مادر و مسوولت پذيرى وى, الگو بودن فاطمه زهرا(س) در ((سيره علمى و عملى)) در اين نوشتار, مثلث بحث را تشكيل مى دهد. امر تربيت, به عنوان بزرگترين منبع و از خدايى ترين مسئله اى است كه هر انسان مسوول با آن روبرو است و كوتاهى در اين امر تمام هستى يك انسان را زير سوال مى برد. كسى كه بيش از همه در ميدان تعليم و تربيت نقش ايفا مى كند مادر است, و مادر اولين فردى است كه كار تربيتى را آغاز مى كند و در اين جهت تمام حركات و رفتار مادر, اعم از زمزمه ها و لالايى, لبخند, نفس كشيدن, ظاهر و باطن, تاثير عميقى بر كودك و روح او مى گذارد و مثلث شخصيت وى را تشكيل مى دهد. اگر مادران در امر تربيت كوتاهى بكنند و به عنوان مادران بى مسووليت معرفى و معروف گردند, عقوق و عوارض بدى در انتظار آنها است و هيچ عذرى پذيرفته نيست. در پايان بايد گفت, آنچه مى تواند مادران و فرزندانشان را در امر تربيت, بيمه كند, عمل كردن به ((سيره و رفتار عملى و علمى)) فاطمه زهرا(س) است ولا غير.
منبع: مركز اطلاع رساني شهيد آويني
پى نوشت ها: 1ـ مثنوى معنوى, دفتر چهارم, بيت 1767, اشاره به آيه 12 غاشيه. 2ـ همان, دفتر سوم. 3ـ نهج البلاغه, حكمت 257. 4ـ مناقب ابن شهر آشوب, ج3, ص389. 5ـ همان. 6ـ سوره اسرا, آيات 17 ـ 23 ـ 24. 7ـ بحارالانوار, ج59, ص104. 8ـ محمد, دشتى, ((نهج الحياه ـ فرهنگ سخنان فاطمه)) قم, موسسه تحقيقاتى اميرالمومنين, 1375, ص74. 9ـ اى. اف. شوماخر, ((كوچك زيباست)) على رامين, تهران: صدا و سيما, چهارم, 1378, ص61. 10ـ مثنوى معنوى, دفتر دوم, ابيات 1529 ـ 1531. 11ـ محمد, دشتى, همان, يا بحارالانوار, ج45, ص190, ح36. 12ـ نهج البلاغه, حكمت 54. 13ـ بحارالانوار, ج77, ص60, ح3, باب 43. 14ـ محمد دشتى, همان. 15ـ همان.
|
|
|
|
|
|
|
 |
 |
|
تعداد بازديد اين صفحه: 141
|